[خـانه]
[ RSS ]
[شناسنامه]
[پست الکترونیــک]
[ورود به بخش مدیریت]
آقا داداشبه نام او که زندگی از او رنگ می گیردکنکور زندگیکربلای6شهید امر به معروفمن و گل نرگسساعت شنیماییم و نوای بینواییبادبادک بازدل ریختهآن هااز سینماانجمن جوات های دانشگاه مفیدکلک مشکینکه گرم سر برود مهر تو از جان نرودطوفان واژه هاچریکهیئت جنت الرضا علیه السلامسرباز صفر جنگ نرمآب
نویسنده مطالب زیر: رسول مست کنعانی
تقدیم به تو که آرزویم بودی ...
همه گویند که بارانی و حزن انگیزی
باز با این همه سرسبز ترین پاییزی
آه از درد مکش آینه ام را مشکن
من که پیش تو به جز شرم ندارم چیزی
آه پروانه ی پرسوخته ام همچون شمع
پای من سوختی و باز نمی پرهیزی
من نه ماهم که به هر رفتن و هر آمدنم
همچو دریایی ، می افتی و بر می خیزی
کوه امید مرا با پر این پلک کبود
گاه می سازی و نا گاه به هم می ریزی
خداحافظی ...[عناوین آرشیوشده]
Powered by : پارسی بلاگ Template Designed By : MehDJ