نویسنده مطالب زیر: رسول مست کنعانی
چه زود د یر شد ...
|
سه شنبه 85 اسفند 1 ساعت 6:50 عصر |
انگار همین دیروز بود که رفتم بازار و برا پیرهن مشکی محرم پارچه خریدم ، انگار همین دیروز بود که تو خیابون چشمم به صندوق صدقه خورد و یادم افتاد که اول محرم داره می رسه و باید صدقه داد ....
انگار همین دیروز بود گفتیم ...
آمد محرم و در میخانه باز شد
رندان باده نوش به ماتم نشسته اند
و ای کاش همه سال محرم و همه روز عاشورا بود
اما چه زود دیر می شود ...
|
|
نظرات شما ( ) |
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|