سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  کرشمه
اگر خود را از معصیت ها پاک کنید، خداوند، دوستتان خواهد داشت . [امام علی علیه السلام]
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
183273
بازدیدهای امروز وبلاگ
5
بازدیدهای دیروز وبلاگ
55
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
کرشمه
لوگوی وبلاگ
کرشمه
فهرست موضوعی یادداشت ها
باید که جنان درب دگر داشته باشد : باب الحسین (ع) .
بایگانی
بهمن 85
اسفند85
فاطمیه
فروردین 86
اردیبهشت 86
خرداد86
تیر86
مرداد86
شهریور86
مهر86
آبان86
آذر86
دی86
فروردین و اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر 87
مرداد 87
مرداد تا آذر 87
محرم و صفر 87
یه سری نوشته هام
محرم88
اسفند88وفروردین 89
فاطمیه اول89
فاطمیه دوم 89 و بعدش
آخرین آرشیو
اوقات شرعی
لینک دوستان

آقا داداش
به نام او که زندگی از او رنگ می گیرد
کنکور زندگی
کربلای6
شهید امر به معروف
من و گل نرگس
ساعت شنی
ماییم و نوای بینوایی
بادبادک باز
دل ریخته
آن ها
از سینما
انجمن جوات های دانشگاه مفید
کلک مشکین
که گرم سر برود مهر تو از جان نرود
طوفان واژه ها
چریک
هیئت جنت الرضا علیه السلام
سرباز صفر جنگ نرم
آب

لوگوی دوستان






موسیقی وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   رسول مست کنعانی  

عنوان متن اعتراض جاودا نه پنج شنبه 86 خرداد 3  ساعت 11:26 صبح

بر حاشیه برگ شقایق بنویسید

گل تاب فشار در و دیوار ندارد

 

یا زهرا مظلومیتت آنچنان بر وجود تو سایه افکنده است که یادت بی اراده و ناگزیر آتش بر خرمن وجود می افکند و خاطرت بغض را در گلو می شکند ...

آری آن مظلومیت نیلی که بر چهره تو نشسته بود نمی گذارد لبخند بر چهره نه تشیع و نه اسلام که حتی انسانیت پس از تو بنشیند . به هر حال آن در بر آن پهلو ، شکسته است  ...

مهم این است که تو مظلوم بزرگترین جنایت تاریخ گشته ای . مهم این است که صبر لا یتناهی خدا در جانکاه ترین حادثه آفرینش در تو به تجلی نشسته است .

مسئله اشکهای علی است و لرزش گونه های او به هنگام شستشوی پیکر مطهر تو .

مهم ، گریه های دادخواه و اشکهای ظلم بر انداز توست و سر بر دیوار نهادن علی و زار زدنش .

و از همه مهم تر تشییع شبانه و مظلومانه پیکر توست ...

چه کردند باتو که این تازیانه اعتراض جاودانه- المخفیه قبرا - را بر پشت تاریخ روا دانستی . این چه اعتراضی بود که خدا نیز به حمایت از آن برخاست ...

همان علی که مامور به سکوت بود ، همان علی که شمشیر را علیرغم کارسازی و برندگی در نیام پسندیده بود ، همان علی که سخت ترین جنایت تاریخ را تاب آورده و دم بر نیاورده بود چه شد که در حمایت از این اعتراض شکوهمند تو بر بالای بقیع ایستاد و شمشیر از نیام کشید و دشمن را تهدید کرد بر جاری کردن سیل خون بر زمین ...

باری این اعتراض تو در تشییع شبانه است و در مخفی کردن قبرت ، اگر چه تاریخ را از تحریف مصون می داشت و اگر چه فریاد تظلم تو را بر جانیان ، تا ابد طراوت می بخشید ، اما سنگین ترین غم شیعیان تو گشت و بزرگترین درد اسلام و عظیم ترین اندوه انسانیت .

آن که عزیزترین کسش را ، پدرش را ، فرزندش را ، برادرش را ، در جامه شهادت به خدا تقدیم می کند ، دلخوش است به اینکه هر از گاه در کنار قبر او می نشیند و به تیشه اشک راه بسته دل می گشاید، ولی آن کس که قبری برای عزیزش نمی شناسد چطور ؟ او بغضش را با خود به کجا می تواند ببرد ؟ کجا می تواند عقده دل بگشاید ؟

کجا گریه کنند عاشقان تو بر مصائب تو ؟ کجا اشک بریزند دلدادگان برمظلومیت تو و کجا ضجه زنند فرزندان تو در فقدان تو ؟

این است مظلومیت تو و به تبع ، مظلومیت شیعیان تو . و این است که :‏

یاد تو به هر بهانه ای - وفات یا ولادت - بغض را در گلویمان می شکند و جگرمان را آتش می زند.

 

یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه     


  نظرات شما  ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خداحافظی ...
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ