نویسنده مطالب زیر: رسول مست کنعانی
نویسنده مطالب زیر: رسول مست کنعانی
دست های بلند ندبه ...
|
جمعه 88 اسفند 14 ساعت 5:21 عصر |
نمی دانم تا سپیده دم فرج ، چند نافله مانده است . نمی دانم کدام قنوت عطشناک ، به دامن عنایت تو توفیق استجابت خواهد یافت تا از قله های بلند غیبت به دنیای خاکی ما نزول فرمایی ! نمی دانم بوی شوقی که از نفسهای غمناک این شب به جان می رسد از کرانه های وصال توست یا از نرگس های مستی که بر کنار جاده انتظار روییده اند ؟
اما این یلدای هجر، که از شفق حضور تو التهاب سپیده زدن دارد،در انتظاری شیرین می سوزد.لحظه لحظه این شب شکوای انتظار تو را به آسمان می برد.ستاره های سوسوزن این شب که منتظران را به افق های روشن فجر بشارت می دهند، وام داران روشنایی خورشید روی تواند.اما در انتهای این یلدای هجر بارانی می بارد که افق های غبار گرفته ی شب را به ساحل سیماب گون سپیده ، کوچ می دهد.آن سان که شکوفه های انتظار ، در انفاس مسیحایی آن به گل می نشیند.
شب هنوز در تداوم است و منتظران طلوعت به قنوت نشسته اندو به قامت رعنایت رکوع می برند و جای پای تو سجده گاه خستگانی است که هزار رکعت نیاز نذر ناز نگاه تو می کنند.روزگار هنوز گرفتار خشم خداوند است ! و این قهر تاریخ را در شب فراق تو به انتظار حضورت نشانده است.
یا موعود ! تا سپیده دم فرج چند نافله باقی است ؟ کی می شود که موذن به « تکبیره الاحرامی » جهان را به تماشای صبح ، صلا زند ! تا به کی با آینه های عمر، با دست های بلند « ندبه » تو را التماس کنیم و تو نیایی ! بشریت فرسوده فراق توست و منتظر است تا به پیشگاه مقدس تو دو رکعت نماز بگذارد.
رکعتی به ظهور و رکعتی به حضور .
|
|
نظرات شما ( ) |
|
نویسنده مطالب زیر: رسول مست کنعانی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|