[خـانه]
[ RSS ]
[شناسنامه]
[پست الکترونیــک]
[ورود به بخش مدیریت]
آقا داداشبه نام او که زندگی از او رنگ می گیردکنکور زندگیکربلای6شهید امر به معروفمن و گل نرگسساعت شنیماییم و نوای بینواییبادبادک بازدل ریختهآن هااز سینماانجمن جوات های دانشگاه مفیدکلک مشکینکه گرم سر برود مهر تو از جان نرودطوفان واژه هاچریکهیئت جنت الرضا علیه السلامسرباز صفر جنگ نرمآب
نویسنده مطالب زیر: رسول مست کنعانی
این آفتاب مشرقی بی کسوف را
ای ماه ! سجده آر و بسوزان خسوف را
لاتقربوا الصلوه مخوانید و بنگرید
این مستی به هم زده نظم صفوف را
نقاره ها به رقص کشاند اهل زهد را
شاعر نمود وصف تو هر فیلسوف را
می ترسم از صفای حرم با خبر شود
حاجی و نیمه کاره گذارد وقوف را
این واژه ها کم اند برای سرودنت
باید خودم بچینم از نو حروف را
روح القدس بیا نفسی شاعری کنیم
خورشید چشم های امام رئوف را
محمد مهدی سیار
در این زمانه که تکلیف سنگ روشن نیست
عیار آینه ها را چرا محک بزنیم ؟
خداحافظی ...[عناوین آرشیوشده]
Powered by : پارسی بلاگ Template Designed By : MehDJ